مدلهای کسب وکار برای نوآوری باز
بازار دائما شرکتها را برای بهبود رقابتپذیری و قابلیت انطباق یا تغییر شکل کسب وکار شان، به چالش می کشد. فرصتهای تجاری در محیطی جهانی رصد می شوند و شرکتها به شکل منطقه ای منابع و نقاط قوت را رصد می کنند، و درصدد یافتن شرکایی برای ایجاد یک زنجیرة تامین مشتری محور موثر و کارا هستند. بنابراین، شرکتها با بهره گیری از ابزارها و روشهای مناسبی که ارائة محصول و خدمات رقابتی با ارزش افزودة بالاتر را در زمان مطلوب و با قیمت مناسب، به شیوه ای مستمر و دائمی ممکن می سازد، به کسب وکار خود استحکام می بخشند. شرکتها برای آن که در حیطة ارزش افزوده با رقبا رقابت کنند، باید بتوانند کسب وکار خود را بر اساس شبکه ای از
تواناییهای تکمیلی طراحی و تقویت کنند تا از فرصتهای موجود بازار بهره ببرند. توانایی طراحی محصولات یا خدمات، و ارائة رقابتی آنها به بازار نیازمند تعریف، اجرا و مدیریت مدلهای تجاری جدید است (لیاتو و همکاران، 2013).
ﻣﺪلﻫﺎي ﻛﺴﺐوﻛﺎر در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺷﺮاﻳﻂ رﻗﺎﺑﺘﻲ وﻳﮋه ﺷﻜﻞ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ و ﺑـﻪ ﺗﺸـﺮﻳﺢ ﭼﮕـﻮﻧﮕﻲ درآﻣﺪزاﻳﻲ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ زﻧﺠﻴﺮة ارزش آن و ﺗﻌﺎﻣﻠﺶ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻴﻦﻛﻨﻨـﺪﮔﺎن ﻣﺸـﺘﺮﻳﺎن و دﻳﮕـﺮ ﺷﺮﻛﺎﻳﻲ ﻣﻲﭘﺮدازﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲﻫﺎي ﻣﻜﻤﻞ را دارﻧﺪ (ﻟﻴﺘﺎﺋﻮ و ﻫﻤﻜﺎران، 2013).
از دﻳﺪ اﺳﻼي و ﺗﻮﻛﻲ ﻣﺪل ﻛﺴﺐوﻛﺎر، ﻛﻠﻴﺎﺗﻲ در ﻣﻮرد اﻧﺘﺨـﺎب ﻣﺸـﺘﺮﻳﺎن، اﻧﺠـﺎم وﻇـﺎﻳﻒ و ﺑﺮونﺳﭙﺎري، ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﻨﺎﺑﻊ، رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﺎزار، اﻳﺠﺎد ﻣﻄﻠﻮﺑﻴﺖ ﺑﺮاي ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن و ﻛﺴـﺐ ﺳـﻮد اﺳـﺖ.
ﺗـﻴﺲ (2010) ﻣﺪل ﻛﺴﺐوﻛﺎر را ﻣﻨﻌﻜﺲﻛﻨﻨﺪة ﻓﺮض ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ در ﻣـﻮرد آﻧﭽـﻪ ﻣﺸـﺘﺮﻳﺎن ﻣـﻲﺧﻮاﻫﻨـﺪ، ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻦ آﻧﻬﺎ و ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺑﺮآورده ﺷﺪن اﻳﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺮﻛﺖ و ﻣﻴﺰان ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﻲداﻧﺪ. ﻣﺪل ﻛﺴﺐوﻛﺎر ﺳﻴﺴﺘﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺷﺮﻛﺖ و درﮔﻴﺮﺷﺪن ﺑﺎ ﻧﻴﺎزﻫـﺎي آنها، ﺗﺄﻣﻴﻦ رﺿﺎﻳﺘﺸﺎن و روش ﺗﺄﻣﻴﻦ درآﻣﺪ از ارزﺷﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ آنها اراﺋﻪ ﻣﻲﺷﻮد را ﺣﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ (بادن-ﻓـﻮﻟﺮو ﻫﺎﻓﻠﻴﮕﺮ، 2013).
مدل کسب وکار، نقش مهمی در روند نوآوری دارد. ساختن مدل های کسب و کار سازگارتر، ممکن است به شرکتها اجازه دهد که از نوآوری های بیشتری برای پروژه های منفی و نادرست، بهره مند شوند. شرکتها باید از ایده های خارجی و همچنین مسیرهای داخلی و خارجی برای توسعه و تکنولوژیهای بازار استفاده کنند. ایده های داخلی و خارجی در جریان مرحله تحقیق و در داخل شرکت جریان دارد. شرکتها می توا نند ایده های خود را در محیط خود و یا خارج از آن بر اساس سطح خلاقیت در مدل نوآوری باز، استفاده کنند. مدل نوآوری باز با هدف ارتقاء کارگران ماهر، گسترش سرمایه، سرمایه گذاری از طریق سرمایه گذاری در ایدههای نوآورانه، بهره گیری از فناوریهای استفاده نشده و ایجاد همکاری نوین با شرکای خارجی، ایجاد شد (المانسی، 2017).
در حقیقت، همانطور که در مطالعات کارآفرینی شدیدا مورد تأکید قرار گرفته است، مدلهای کسب و کار کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است (با این حال، نوآوری در مدلهای کسب وکار به یک سطح ضروری برای ایجاد مزیت پایدار، در بازاری تحت تاثیر تغییرات نامنظم، افزایش انتظارات مشتری و رقابت، تبدیل شده است) با رشد
مدلهای تجاری، انتظار می رود که مفاهیم جدیدی به دست آید (یون و همکاران، 2016).
1- مدل کسب وکار نوآور
نويسندگان زيادي در تحقيقات خود از اصطلاح نوآوري مدلهاي کسب وکار اسـتفاده کردند. آميت و زات (٢٠١٢) معتقدند نوآوري مدل کسب و کار براي مديران، کارآفرينان و محققان، به دلايلي اهميت دارد: اول اينکه نشانگر منبع مورد استفاده براي ارزش آينده است؛ دوم اينکه براي رقبا، تقليد از کل سيستم فعاليتي جديد، دشـوارتر از تـقليد از يک محصول يا فرايند جديد است؛ بنابراين، نوآوري در مدل کسب وکار را مي توان به عنوان مزيت عملکردي پايدار درنظر گرفت ( زات و آمیت، 2012). نوآوري در مدل
کسب وکار، به جستوجو براي يافتن روشهاي جديد در يک شرکت و راه هـاي جديد خلق ارزش بر ميگردد و بر يافتن راههاي کسب درآمد و انتقال ارزش به مشتريان، تأمينکنندگان و شرکا تمرکز دارد (دهکردي و ديگران، ١٣٩٣).
2- مدل کسب وکار باز
چسبرو (٢٠٠٧)، رويکرد مدل کسب وکار باز را مـطرح مـي کند. در رويکرد وي، مدل کسب و کار باز به پارادايم نوآوري باز مربوط مي شود. چسبرو بيان مي کند اگر شرکتها ميخواهند از فرصتهاي ارائه شده توسط نوآوري باز بهترين بـهره را بـبرند، بـايد مدلهاي کسب و کار بـاز را تـوسعه دهـند. شرکتها بايد براي بهرهبرداري از ايدههاي خارجي و ارسال فناوريهاي بي استفادة داخلي به خارج از شرکت، مدلهاي کسب و کار خود را بـا اسـتفاده از تـحقيق مستمر توسعه دهند تا شرکتهاي ديگر بـتوانند پتـانسيلهاي اقتصادي نهفتۀ آن فناوري ها را کشف کنند (فرانکن برگر و همکاران، 2013). بنابراين، در مدل کسب و کار باز، تحقيق و توسعه نقش مهمي دارند.
یک مدل کسب و کار، چارچوبی ست که ایدهها و فناوریها را به نتایج اقتصادی ارزشمند پیوند میدهد. یک مدل کسب و کار در مرکزیت خود دو کارکرد کلیدی دارد:
1) ایجاد ارزش میکند
2) سهمی از آن ارزش در اختیار میگیرد.
در توضیح مدلهای کسب و کار باز، چسبرو (2006) از روند کنونی مدلهای کسب و کار آغاز و به سمت «تقسیم کار نوآوری» حرکت میکند. در این نوع از تقسیم کار نوآوری، یک طرف ایدهای نوین ارائه میدهد، اما این ایده را خود به بازار منتقل نمی کند. در عوض، آن را به طرفین دیگری میفروشد تا ایده را به بازار ارائه دهد. تقسیم کار نوآوری، راهی قدرتمند و جدید برای تسریع نوآوری و بهبود توانمندیهای تحقیق و توسعه میباشد. یک مدل کسب و کار باز از تقسیم کار نوآوری به دنبال خلق ارزش بیشتر از طریق به کارگیری ایدههای بیشتر (ایدههای بیرونی) و نیز کسب ارزش بیشتر با استفاده از سرمایه ها، منابع، یا موقعیتهای کلیدی نه تنها در کسب و کار خود شرکت بلکه در کسب و کار سایر شرکتها است (چسبرو، 2006). یک مدل کسب و کار باز، مدل سازمانی قدرتمندی برای نوآوری است. مدلهای کسب و کار باز ،از یک سو با کاهش هزینههای نوآوری و از سوی دیگر با ایجاد سود بیشتر از طریق ثروت آفرینی از فناوری ،بوسیله ی توافق نامههای حق بهره برداری در زمانی که فناوری مورد نظر را نمی توان به صورتی سودمند در بازارهای محصول شرکت به کار گرفت ،موجب عملکرد اقتصادی بهتر میشوند. بدین ترتیب مدلهای کسب و کار باز، هنوز ارتباط نزدیکی با فعالیتهای نوآورانه ی یک شرکت یا طرفهای نوآوری بیرونی آن دارند.